Friday, February 12, 2010

یا حسین میر حسین

ما آمدیم اما شما باز هم خود را به خواب جهل زدید
ما آمدیم اما شماما را در میدات هفت تیر گشتید
ما را در میدان آزادی با خودتان اشتباه گرفتید و با سکوت ما به ما پز دادید که ما اینهمه بودیم
برادران یعنی شما خودتان را نمیشناسید؟
آنهایی که نشان دادید ماییم
همانهایی که در زندانیم همانهایی که تا آخر پشت میر حسین موسوی می مانیم تا کور شوید تا کر شوید تا لال شوید
ما با همان موسوی هستیم که یار خمینی است
ما با همان موسوی هستنیم که یار خاتمی است
ما با همان موسوی هستیم که دشمن جهل است اما شما خود نشان دادید که جاهلید
ما نه مجاهدیم نه منافق ما بچه های همین انقلابیم که شما به آن مینازید
ما آمدیم اما شما باز هم ما را در میدان صادقیه کتک زدید
این چه سری است که شما با آن حسین(ع
که برایش میگریید هم دشمنید؟
اینجا ایران است ما ایرانی هستیم ایرانی بوده ایم
آمریکایی نیستیم /اسراییلی نیستیم/
عاشق حافظ و نظامی هستیم
پدران و مادرانمان در جبهه ها خمینی را تنها نگذاشتند
من با زبان شما به جنگتان می آیم
نماز را بهتر از شما بلدیم .دروغ نمی گوییم با صدای عاشورا و تاسوعا بزرگ شدیم
بدانید تا انتهای دنیا میگوییم یا حسین میرحسین
اینجا هدف اقتدار ایران است
با هر نظر هر دین هر شکل و قیافه هستیم هنوز هم هستیم و دستهایمان در دستان یکدیگر است
باور کنید

Monday, January 11, 2010

روزنامه روزنامه دزدی قرن


به کی رای دادی؟

به اونیکه همه رای دادن

به کی رای ندادی؟

به همون که رای نیاورده

پس چرا ناراحتی؟

چون همون که میگن رای ندادیم رای آورده

مگه رای دادی که رای بیاره؟

نه

پس یقین اشتباه میکنی رای نیاورده بابا

کی بهت گفته رای آورده؟

بابا تلویزیون اعلام کرد

کدوم تلویزیون؟

ایران دیگه

نه اشتباه میکن بابا فردا درستش میکنن

چی رو؟

تقلب رو دیگه

بذار یه زنگ بزنم تلویزیون بهشون بگم تقلب شده بیچاره ها هنوز خبر دار نشدن

فقط یه جوری بگو زیاد هول نکنن

Tuesday, January 5, 2010

عزرائيل


عزرائيل:فضاحتي كه بر سر اين ملت آوردي كه غير از تو بر سر اين مردم آورد نابغه دهر؟



آقاي نارسيس:ببخشيد اين سوال چند گزينه دارد؟



عزرائيل:جمع كن اين پرو بازيو من خودم آخرشم داداش ميخواي منم سياه كني؟

من خودم آخر كارم



آقاي نارسيس:"آهان گفتم سر زبونمه نكنه خودتي ناقلا تويي كه سر وقت هر ابولبشري كه ميره يارو جونش در ميره



عزرائيل:اما خيليايي كه من رفته بودم سراغشون زودتر از من چماقدارهاي تورو ديده بودند



آقاي نارسيس:اشتباه ميكني عيب نداره آخه پير شدي من و چماقدار اشتباه نكن اونا همشون به مرگ طبيعي اما مشكوك مردن با اين تفاوت كه زودتر از موعد مردن اونم دقت كني ميبيني مشكوك بوده



عزرائيل:نه واقعا سر دسته هرچي سياه كاره تويي

آقاي نارسيس:بيا زود اعتراف كن پرونده تو ميدم دست( قاضي م .الف) جرمت كمتر ميشه زودتر اين برگه رو امضاء كن



آقاي نارسيس:الو بهرام سيبيل آب دستته بذار زمين يه نفره كه بايد به مرگ بسيار طبيعي بكشيش چون يارو خودش عزرائيله


Friday, January 1, 2010

خر


روح را فروختند که دنیای لامروت را بخرند

خری را کت و شلوار پوشاندندو جای همه کاره بما انداختند بخیالشان ما نفهمیدیم خر بود

بعد بما می گویند گوساله

تا حالا ندیده بودیم از ترس گوساله کسی خشتکش را تر کند


ما که از اول فهمیدیم

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

Friday, December 25, 2009

كوپن




ترافيك هلاكم كرده در سرماي زمستان بدجوري داغ كرده ام
صداي دم دم ضبط راننده دلم را بهم ميزند
از اينجا تا ته دنيا پياده رفتن با پاهاي برهنه بدون جوراب آدم را سرحال مي آورد
به بغل دستيم نگاه ميكنم اي كاش هيچ وقت جايم با هيچكس در كشورم عوض نشود


عوضي شدن بد دردي است
اما گم شدن چه كيفي دارد
بدون نام پناهنده شدن چه حالي دارد همه دنبال تو هستند و تو داري به ريش همه شان مستانه ميخندي
رها شدن جرات مي خواهد
از اينجا دل كندن مساوي است با گمنامي از نوع باحال

به راننده گفتم آقا اينجا چه خبره ؟
گفت شيركاكائو نذري ميدهند اما با شكر دولتي
راستي كوپن شكر چند است؟

Monday, December 21, 2009

رودل


رویای نیمه شب تابستانم به نیمه شب زمستان تبدیل شد

گویی این خاک را خورشید کش کرده اند

خاکی پر از شته

خاکی پر از مرده هایی نپوسیده

همه از هم گریزان و بهم محتاجیم

این سیاهی راپایانی نیست هزاران ستاره بلعیده است و صدها چایی لب جوش در حلقش ریخته اند

زمین پر از ترک است

دلم پر از تکه های نان سنگک بیات است

نوشابه فایده ندارد روی دل کرده ام

از بس که نون بیات کوفت کرده ام

از ما بهتران چه کوفت میکنند

نمی دانم

Sunday, December 20, 2009

رد پا


برف آمد اما كمتر كسي جاي كفشش روي برفها ماند

برفها آب شد

اما واكسي دوره گرد هنوز هم براي گذران زندگيش كفشهاي مردمي را وصله ميكند كه جا پايشان در آن برف مانده بود

تنها از ( ما بهتران )كفشهايشان وصله نميخواهد ميداني چرا

؟

چون پدر بزرگم ميگفت سم دارند