Friday, December 25, 2009

كوپن




ترافيك هلاكم كرده در سرماي زمستان بدجوري داغ كرده ام
صداي دم دم ضبط راننده دلم را بهم ميزند
از اينجا تا ته دنيا پياده رفتن با پاهاي برهنه بدون جوراب آدم را سرحال مي آورد
به بغل دستيم نگاه ميكنم اي كاش هيچ وقت جايم با هيچكس در كشورم عوض نشود


عوضي شدن بد دردي است
اما گم شدن چه كيفي دارد
بدون نام پناهنده شدن چه حالي دارد همه دنبال تو هستند و تو داري به ريش همه شان مستانه ميخندي
رها شدن جرات مي خواهد
از اينجا دل كندن مساوي است با گمنامي از نوع باحال

به راننده گفتم آقا اينجا چه خبره ؟
گفت شيركاكائو نذري ميدهند اما با شكر دولتي
راستي كوپن شكر چند است؟

Monday, December 21, 2009

رودل


رویای نیمه شب تابستانم به نیمه شب زمستان تبدیل شد

گویی این خاک را خورشید کش کرده اند

خاکی پر از شته

خاکی پر از مرده هایی نپوسیده

همه از هم گریزان و بهم محتاجیم

این سیاهی راپایانی نیست هزاران ستاره بلعیده است و صدها چایی لب جوش در حلقش ریخته اند

زمین پر از ترک است

دلم پر از تکه های نان سنگک بیات است

نوشابه فایده ندارد روی دل کرده ام

از بس که نون بیات کوفت کرده ام

از ما بهتران چه کوفت میکنند

نمی دانم

Sunday, December 20, 2009

رد پا


برف آمد اما كمتر كسي جاي كفشش روي برفها ماند

برفها آب شد

اما واكسي دوره گرد هنوز هم براي گذران زندگيش كفشهاي مردمي را وصله ميكند كه جا پايشان در آن برف مانده بود

تنها از ( ما بهتران )كفشهايشان وصله نميخواهد ميداني چرا

؟

چون پدر بزرگم ميگفت سم دارند

Saturday, December 19, 2009

سگ سوخته


بوي سگ سوخته ميآيد بوي پرز موي سگ سوخته ميآيد.

همسايه ديوانه اي داريم كه شبها گوشت سگ ولگرد ميخورد تا صبحها كشفهاي جديدش را به رخ ما بكشد

ديروز يك ساعت كهنه زنگ زده را كه از سركوچه كش رفته بود به رخ ما ميكشيد ميگفت:( با اين كشف جديد بشريت را نجات ميدهم)

ممد آقا همسايه سر كوچه به او خنديدو زير لب گفت :مرتيكه دونگ برو شرت پاره ننه ات را وصله كن نمي خواد زر بزني اگه اين بساط سگ خوريتو جمع نكني ميدمت دست آژان بين الملل مرتيكه حرومي سگ خور.

من پرسيدم زنگ بزنيم 110 بهتر نيست ؟